درگیرم

سلام   دیشب دوباره حالم بد بود از زمانی ک با اجی محمد حرفیدم خیلی توی رفتارم تغییرات ایجاد کردم اما هنوزم عاشقشم و دیشب اولین شبی بود ک باز بهش پی ام دادم و حرفیدیم میدونم ازم دلخوره اما خیلی عاشقشم و هر روز حسم بیشتر میشه عشقم میخاد ازدواج کنه دوروغ چرا سخته من دلمو ب ی مشت فال خوش کردم میدونم نمیخادم حتی خودشم گفت اما نمیخام زیاد مزاحمش باشم چون داره درموردم فکر بد میکنه من دختری نیستم ک بخام خودمو ب پسری بندازم و محمد فکر میکنه ب اجبار میخام ک باهام ازدواج کنه همه ی فامیلی ی جورین از همه طرف دارم اذیت میشم خانوادمم حال بدمو نمیفهمن و خودشونم ب دردام اضافه میکنن  دیگ خسته شدم تنها آرزوم اینه محمد مال من بشه از خدا خواستم اگ ازدواج کر منم بمیرم شاید بچه باشم اما بخدا سخته هرچی خدا بخاد همون میشه اگ دوسم نداشته باشه خودممم بکشم نمیتونم کاری بکنم ک حسی پیدا کنه اما اگ بخادم و قسمت هم باشیم هرجور شده مال هم میشیم نمیدونم چرا اما امیدوارم و نمیخام زیادی ناراحت باشم ت ببینم خدا چی میخاد خداجونم کمکم کن میدونی ک زندگیم خودشه فعلا..

من زن دارم

سلام دیشب با محمد حرف زدیم خیلی حرصی بودم ازش با پسرخالم بیرون بودم و وقتی ازش خواستم بیاد تا ببینمش گف با همون خوش بگذره منم کلی بهش غرزدم  تا بحث کشید ب جایی ک ب محمد گفتم  چرا بهت ثابت نمیشه دوست دارم گف سعی نکن بهم ثابت کنی  چون قرار نیس مال هم بشیم واقعا حالم بد شد گفت من زن دارم فقط باهم نامزد نکردیم باید بتونی بیخیالم بشی و کلی حرفای دیگ زدیم  منم تصمیم گرفتم با خواهرش حرف بزنم  اجیش خیلی دوسم داره و البته روانشناسه و میتونه کمکم کنه شماهاهم برام دعا کنید واقعا حالم بده مرسی خدایا مواظب محمدم باش تموم زندگیمه یبار بهم گف برو پی زندگیت تا آروم بشی میخاستم بهش بگم تموم زندگیم تویی لعنتی اما نمیدونه محمد بخدا عاشقتم همه کسم فعلا بای

خوشحالم شدید...

امروز چهلم بود و از صبح پیش عخشم بودم  حلوا روهم دوتایی پختیم با روغن گند زدم ب لباسش اونم آوردش تا براش بشورم و منم شستم خخخخ امشبم اولین شبیه ک خونه ی عخشم خوافیدم خیلی حس خوبیه خوابمم نمیاد خخخخ قربونش برم خدایا کمکم کن و مواظب عخشم باش خیلی دوسش دارم بای

....

سلام نمیدونم چی بگم اصلا نمیدونم رابطم چجووریه یا اصلا اسمش رابطه هس یا ن یکی درمیون جوابمو میده اما بازم ممنونشم قربون دل مهربونش بشم ک نمیخاد دلمو بشکنه من خوب درکش میکنم اما کسی نیس ک خودمو درک کنه و این آزارم میده خیلی دوسش دارم اما اونو نمیدونم شاید میخاد کم کم دل بکنم شایدم واقعا حوصلمو نداره شاید اون دختری ک میخاد نیستم نمیدونم باید چکار کنم نمیخام پا پس بکشم غرورم اهمیتی نداره فقط اونو تو زندگیم میخام اما میترسم این سمج بودنم دلشو بزنه و بدتر بشه خدایا کمکم کن و مواظب عشقم باش محمد خیلی دوست دارم بای

خستم

خدایا چرا منو نمیبینی خسته شدم  مال من نیس حق من نیس باش قبول پس چرا داری بهم امید میدی چرا نمیزاری ازش دل بکنم چرا میخای بازم براش غرورمو بشکنم خدایاکمکم کن اگ دوسم داره انقدر پسم نزنه بخدااا دیگ بریدم میخام بمیرم دیگ خستم از خودم و احساسم و اطرافیانم متنفرم منم ادمم چرا هیشکی منو نمیخاااااااااد هان  خب بکش و راحتم کن بقیم راحت میشن اه